یه غیبت طولانی
سلام دختر گلم
از اینکه نتونستم تو این مدت طولانی به وبلاگت سر بزنم معذرت میخوام
راستش یکم شرایط سخت بود و من خیلی خسته و بی حالم
امیدوارم با بزرگ تر شدنت شرایطمون بهتر بشه البته خدا رو شکر خیلی شرایط بهتره
وقتی یاد پارسال این موقع ها می افتم دلم میگیره چقدر اذیت شدی و چقد هممون اذیت شدیم
ولی خدا رو شکر گذشت و رفت و دختر ناز مامان هر روز بهتر از قبل میشه
این روزا خیلی با مزه شدی مامانم
ازت می پرسیم میگیم کجا بریم میگی نه نه
بابا مامان رو راحت میگی - دو سه حرف اول هر کلمه ای رو راحت میگی
دو سه باز بردیمت پارک سرسره و تاپ بازی کردی و قشنگ میگی تا.. سرسر بعد خودت رو هر جایی که هستی کمی سر میدی تا به ما نشون بدی چی میخوای
کلماتی که میگی : شیر - به ( بستنی ) کفش - دردر - دادا ( داداش ) کو ( کوروش ) با ( باران ) دا (د ایی ) ز( زندایی) مه( مهشید )
چند تا از عکس های قشنگ دخترم رو میذارم